به اثری گفته میشود که میتوان آن را در عرض یک ساعت خواند ولی در طول یک عمر آن را به یاد آورد. این بهترین تعریف از داستان کوتاه است. داستان کوتاه گونهای از ادبیات داستانی است که حجم بسیار کمی دارد و به مهمترین اتفاقات شخصیت ها میپردازد که با نقطهی اوج به پایان میرسد. تعداد شخصیت ها در این گونه داستان ها اغلب محدود است و جزئیات و مسائل نه چندان مهم جایی در این گونه داستان ها ندارند و بیشتر تمرکز داستان های کوتاه بر قهرمان اصلی و کلیت داستان است. هم چنین در کنار داستان های کوتاه گونه ای از دوبیتی ها و اشعار عاشقانه کوتاه در ادبیات ایران یافت می شوند که حاوی مفاهیم عشق، امید و زندگی هستند و طرفداران بسیار دارند.
قرن اخیر، قرن غلبه جهانی داستان کوتاه بر دیگر انواع ادبی است. انسان دیگر آن ذوق و فراغت را ندارد که رمانهای بلند چند جلدی بخواند؛ از این رو با مطالعه داستان کوتاه گویی خود را تسکین می دهد. داستان کوتاه را می توان از نظر شخصیتها، نوع بیان داستان و کوتاهی و بلندی آن مورد برسی قرار داد.
بر اساس نظر ادگارآلن پو "داستان کوتاه قطعهای تخیلی است که حادثه واحدی را، خواه مادی باشد و خواه معنوی، مورد بحث قرار دهد. این قطعه تخیلی بدیع، باید بدرخشد، خواننده را به هیجان بیاورد یا در او اثر گذارد، باید از نقطه ظهور تا پایان داستان در خط صاف و همواری حرکت کند. داستان کوتاه، باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد."
تفاوت اصلی داستان کوتاه و رمان
نویسنده در داستان کوتاه، برشی میزند به زندگی قهرمان داستان و نقطه ای از آن را که باید به مرحله حساسی برسد انتخاب می کند در حالی که در رمان قسمتی یا تمام دوره زندگی قهرمانان در پیش چشم خواننده است و چشم انداز وسیع تر و گسترده تری از زندگی شخصیتها را نشان می دهد.
داستان کوتاه همچون دریچه ای است که به روی زندگی شخصیت اصلی قصه، برای مدت کوتاهی باز می شود و به خواننده فقط امکان را می دهد که از این دریچه ها به اتفاقاتی که در حال وقوع است نگاه کند. در واقع شخصیت در داستان کوتاه فقط ویژگی های اصلی خود را نشان می دهد و کمتر تغییر و تحول می یابد.